جدول جو
جدول جو

معنی قاضی عینی - جستجوی لغت در جدول جو

قاضی عینی
(عَ)
محمود بن احمد بن موسی حنفی عینی، مکنی به ابومحمد و ملقب به بدرالدین و فاضل عینی. از متبحرین فقهای حنفی است. وی فقیهی است لغوی نحوی وواقف بر دقائق امور و عارف بحقائق علوم که قاضی القضاه دیار مصر بود و نزدیک جامع ازهر یک مدرسه و یک کتابخانه تأسیس نمود و کتابهای خود را وقف آن مدرسه کرد. تألیفاتی دارد. او راست: 1- تاریخ البدر فی اوصاف اهل العصر که در حدود ده مجلد بوده و از اول خلقت شروع کرد و حوادث و وفیات هر سال را به ترتیب سال مینگارد. مخفی نماند که عینی سه فقره کتاب در تاریخ تألیف کرده که هر سه بتاریخ عینی معروف هستند یکی مختصر و آن سه جلد است و دیگر تاریخ عینی صغیر که همین تاریخ البدر است. سیمی یکی تاریخ عینی کبیر موسوم به عقد الجمان فی تاریخ اهل الزمان و این در نوزده مجلد است و نسخۀ خطی آن در 24 جزء در کتاب خانه بایزید در استانبول و بعضی از اجزاء آن نیز در دارالکتب المصریه موجود است، و مؤلف ریحانه الادب آرد: در دو جائی دیدم که تاریخ مکمل شصت جلدی را نیز بدو نسبت داده اند و آن ظاهراً همین عقد الجمان است و شمارۀ مجلد هم البته به اختلاف کتابت نسخه های کتب مختلف میشود. 2 و 3- تاریخ مختصر و تاریخ مکمّل که بدانها اشاره شد. 4- رمز الحقایق فی شرح کنزالدقائق که کتاب کنزالدقائق ابوالبرکات عبدالله بن احمد نسفی را که در فقه حنفی است شرح کرده. 5- شرح درر البحار فی الفروع در فقه حنفی. 6 و 7- شرح شواهد صغیر و شرح شواهد کبیر، و اینها دو فقره شرح است بر شواهد شروح الفیۀ ابن مالک و در کشف الظنون آمده است: الشواهد الصغری والکبری تألیف محمود بن احمد عینی و نام اصلی شواهد کبری، المقاصد النحویه فی شرح شواهد شروح الالفیه و نام اصلی شواهد صغری فرائد القلائد است و در مصر چاپ شده است. 8- عمده القاری در شرح صحیح بخاری. 9- شرح معانی الاّثار. 10- طبقات الحنفیه. 11- طبقات الشعرا. 12- عمده القاری فی شرح صحیح البخاری. وی به سال 855 در 94سالگی در مصر وفات یافت و در مدرسه ای که خود بنا کرده بود مدفون گردید و اینکه تاریخ وفات او در قاموس الاعلام 762 هجری قمری ضبط شده اشتباه ولادت به وفات است، زیرا موافق آنچه در روضات و غیره تصریح کرده اند ولادت او به سال 762 هجری قمری بوده است. (روضات ص 754) (هدیه الاحباب ص 205) (لغات تاریخیه و جغرافیه ج 5 ص 98) (قاموس الاعلام ترکی ج 5 ص 3233) (ریحانه الادب ج 3 ص 146)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سا)
ابن ابان بن صدقه، مکنی به ابوموسی. از مردم بغداد است. وی با محمد بن حسن شیبانی مصاحبت داشت و نزد او فقه آموخت. یحیی بن اکثم او را در لشکر خلیفه مهدی به نیابت به شغل قضاء گماشت. هنگامی که یحیی با مأمون به سوی فم الصلح بیرون میرفت، عیسی در این شغل ماند تا یحیی برگشت و سپس عیسی قاضی بصره شد و در همین شغل بود تا وفات یافت. وی حدیث را از اسماعیل بن جعفر وهیثم بن بشر و یحیی بن زکریا بن ابی زیاده و محمد بن حسن و جز ایشان روایت کند و حسن بن سلام سواف از او روایت دارد. محمد بن سماعه گوید: عیسی بن ابان صورتی نیکو داشت و با ما نماز میگزارد، او را به سوی محمد بن حسن میخواندم میگفت اینان گروهی مخالف هستند. عیسی در حفظ حدیث جدیت داشت. روزی، با ما نماز صبح را گزارد آن روز روز جلوس محمد بود با او بودم تا در مجلس محمد نشست چون محمد فراغت یافت نزد او رفتم و گفتم این ابان بن صدقۀ کاتب است که هوشی سرشار و شناسائی به حدیث دارد. من بارها او را به سوی تو دعوت کرده ام او می آید ولی میگوید که ما از مخالفان هستیم. محمد به وی رو کرد و گفت: فرزند من آنچه از احادیث مخالف نزد مادیدی باور مدار مگر آنکه آن را از من بشنوی. عیسی در آن روز بیست وپنج باب حدیث از وی، پرسید محمد بن حسن یک یک او را پاسخ گفت و گفته های خود را با براهین و شواهد تأیید نمود و پس از آنکه از آن مجلس بیرون شدیم عیسی رو به من کرد و گفت میان من و نور پرده ای فاصله بود، برداشته شد. گمان نمیبردم که در زمین خدا چون این مرد پیدا شود و از این پس با محمد بن حسن ملازمت و مصاحبت کرد تا فقه را آموخت. ابوحازم قاضی گوید:در میان مردم بغداد جوانی هوشمندتر از عیسی بن ابان و بشر بن ولید نیافتم و ابوجازم گوید: عیسی مردی سخاوتمند بود. او میگفت: به خدا قسم اگر مردی را بیابم که در ثروت خود آنچنان کند که من در ثروتم میکنم او را از مال و ثروتش محجور میگردانم. وی گوید: محمد بن عباد مهلبی مردی را نزد عیسی آورد و چهارصد دینار از او ادعا کرد و آن مرد به چهارصد دینار اقرار کرد عیسی را گفت که قبول کند و این مبلغ را از طرف مدیون بپردازد. عیسی گفت زندان برای این مرد واجب است ولی جائی که من بتوانم این قرض را ادا کنم او را به زندن نمی افکنم. پس چهارصد دینار را پرداخت و مدیون را آزادساخت. وی قائل به خلق قرآن بود. گویند در بصره کسی یکی از یهودیان را نزد او برد و مقرر گردید که شخص مسلمان قسم یاد کند. قاضی او را گفت بگو: والله الذی لا اله الاهو. مرد یهودی گفت او را به خالق قسم بدهید نه به مخلوق زیرا جملۀ لااله الا هو در قرآن هست و شما عقیده دارید که قرآن مخلوق است. عیسی متحیر گشت و آن هردو را گفت: برخیزید بروید تا من درباره شما فکری بیندیشم. وی در بصره وفات یافت. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(ضِ لِ عَ)
محمود بن احمد موسی حلبی حنفی سروجی، مکنی به ابومحمد و ملقب به بدرالدین و معروف به فاضل عینی. از متبحران فقهای حنفی، قاضی القضاه دیار مصر بوده است. از تألیفات او این کتب مشهور است: 1- تاریخ البدر فی اوصاف اهل العصر، که شامل ده مجلد بوده است. 2- رمزالحقایق، در شرح کنزالدقایق درباره فقه حنفی. 3- شرح دررالبحار، در فقه حنفی. 4- شرح شواهد صغیر. 5- شرح شواهد کبیر، هر دو درباره شروح الفیۀ ابن مالک. 6- شرح صحیح البخاری. 7- شرح معانی الاّثار. 8- طبقات الحنفیه. 9- طبقات الشعراء. 10- عقدالجمان فی تاریخ اهل الزمان. درگذشت فاضل عینی در سال 855 هجری قمری به سن 94سالگی بوده است. (از ریحانه الادب ج 3 ص 146)
لغت نامه دهخدا
ابن موسی بن عیاض اندلسی مغربی مالکی از قبیلۀ یحصب، مکنی به ابوالفضل. از مشاهیر ادباء و محدثین عامه است که در نحو و لغت و انساب و وقائع عرب و علوم حدیث امام وقت خود بوده، نیز او شعر خوب گفته و از زادگاه خود، قصبۀ سبته به قرطبه و دیگر مراکز علمی مسافرتها کرد. و از اکابر هر دیاری اخذ مراتب علمی نموده و احادیث بسیاری از کبار مشایخ که در حدود صد تن میباشند استماع نموده و مدتی در مولد خود سبته و اندکی نیز در غرناطه که هردو ازبلاد اندلس میباشند قضاوت نموده و عاقبت در مراکش اقامت کرده تا در روز جمعۀ 17 جمادی الاخره یا رمضان سال 544 هجری قمری در آنجا وفایت یافته است. تألیفاتی دارد. او راست: 1- الاکمال فی شرح صحیح مسلم. 2- الالماع فی ضبط الروایه و تقیید السماع. یک نسخه از این کتاب به شمارۀ 433 در کتاب خانه ایاصوفیه موجود است. 3- انوار المشارق. 4- ترتیب المدارک و تقریب المسالک لمعرفه اعلام مذهب مالک. یک نسخه از این کتاب در کتاب خانه مصریه موجود است و به تصدیق کشف الظنون تألیفی است غریب و بی سابقه. 5- التنبیهات. 6- الشفا به تعریف (فی تعریف) حقوق المصطفی. این کتاب دارای طرزی عجیب است و در فارس و استانبول و مصر چاپ شده است. 7- مشارق الانوار علی صحاح الاّثار در شرح و تفسیر غرائب احادیث موطاء احمد و صحیح مسلم و صحیح بخاری و کتابی است نافع. این کتاب پس از آنکه در دمشق به نظر ابن الصلاح رسید بسیار جلیلش شمرد و در وصف آن گفت:
مشارق انوار تشب بسبته
و ذا عجب کون المشارق بالغرب.
این کتاب در فاس و قاهره چاپ شده است.
از اشعار قاضی عیاض است:
اذا مانثرت بساط انبساط
فعنه فدیتک فاطو المزاحا
فان المزاح علی ماحکاه
اولوالعلم قبلی عن العلم زاحا.
(هدیه الاحباب ص 216) (روضات ص 506) (ابن خلکان ج 1 ص 428) (ریحانه الادب ج 3 ص 272)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
محمد بن هبه الله بن احمد بن یحیی بن زهیر، مکنی به ابوغانم. از خاندان بنی العدیم. فقیهی است فاضل، عابد، عفیف، زاهد. وی پس از فوت پدر به قضاوت و خطابت و امامت حلب و نواحی آن منصوب گردید و به عمارت مسجد حلب پرداخت و پس از سال 518 هجری قمری که حلب در محاصرۀ فرنگیها بود، وفات یافت. (معجم الادباء چ مصر ج 16 ص 5 و 30) (ریحانه الادب ج 6 ص 82)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان شیروان بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام، در 48000گزی جنوب خاور چرداول و کنار راه مالرو شیروان به مهران واقع و کوهستانی و سردسیر است، 250 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه و محصول آن غلات، ذرت، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
عبدالله. اصلش از لاهیجان است و هم در آنجا شهادت یافته. او راست:
یک سخن نشنیدم از وی پیش مردم تا بکی
هر زمان نقل دروغی از زبان وی کنم.
#
ای خوش آن شبها که با افسانه میلی داشتی
درد دل میگفتم و افسانه میپنداشتی.
(آتشکده آذر ص 168)
لغت نامه دهخدا
ایاس بن معاویه بن مره یا قره بن ایاس بن هلال مزنی، مکنی به ابوواثله، در فقه و حدیث اعلم زمان خود و در خلافت عمر بن عبدالعزیز به قضاوت بصره منصوب و در فطانت و فراست و هوش و ذکاوت و فصاحت بی بدل بلکه ضرب المثل اذکی من ایاس از امثال دائرۀ بین الناس بوده و نوادر بسیاری در این باب منقول است، گویند از سه زن که هیچکدام معروفش نبود خبر داد که یکی حامل و دیگری مرضع و سومی بکر است و موافق واقع بود، و نیز جمع کثیری استهلال میکردند پس انس اظهار رؤیت نمود و هر چه سعی میکرد دیگران نمیدیدند، ایاس ملتفت شد که موی ابروی انس بر چشم او افتاده بفراست دریافت که انس آن موی را هلال می پندارد پس آن موی را از جلو چشم وی رد کرده و به انس گفت که جای هلال را بنمایاند، انس هرچه نگریست دیگر چیزی ندید و نظائر این داستان بسیار است، وی به سال 122 هجری قمری وفات یافت، جد عالی او ایاس بن هلال از اصحاب کبار حضرت رسول (ص) بوده است، رجوع به ابن خلکان ج 1 ص 86 و قاموس الاعلام ترکی ج 5 ص 3559 و لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 5 ص 246 و ریحانه الادب ج 3 ص 262 و ابوواثله و ایاس شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
یکی از بزرگان و امیران عهد سلطان حسین بن سلطان اویس است. (حبیب السیر چ قدیم جزء اول از ج 3 ص 82 و 83 و 84)
لغت نامه دهخدا